یکی از مشکلاتی که بسیاری از افراد در زندگی امروزی به آن دچار هستند، فکر کردن بیش از حد یا به اصطلاح Overthinking میباشد. این کار آرامش ما را در زندگی سلب کرده و انرژی مفیدمان را تا حد زیادی تحلیل میبرد. با بالا بردن قدرت هوش هیجانی میتوانیم به این مشکل غلبه کرده و صدای ناخواسته ذهن را که مانع از عملکرد مفید ما میشود خاموش کنیم. تمرینات مختلفی برای افزایش قدرت هوش هیجانی و هدایت افکار به سمت کارهای مفید وجود دارند. تمرینی که در این مطلب میخواهیم به آن بپردازیم سپاسگزاری (Gratitude) میباشد.
چگونه سپاسگزاری به آرام شدن ذهن کمک میکند؟
تمرین سپاسگزاری یکی از بهترین تمرینات برای افزایش سطح رضایت از زندگی محسوب میشود. ما همیشه فکر میکنیم برای شادتر بودن و رسیدن به آرامش به چیزهای بیشتری نیاز داریم. این طرز تفکر باعث میشود پس از دستیابی به هر خواسته و هدفی، آن موضوع برای ما کاملا عادی شده و مجددا برای رسیدن به آرامش و شادی دنبال انگیزه جدیدی باشیم. همه ما به یاد داریم که برای قبولی در رشته تحصیلی و دانشگاهیمان شوق زیادی داشتیم. اما چندین ماه بعد از ورود به دانشگاه به سادگی آن شوقها را از یاد بردیم و لحظهشماری برای فارغالتحصیلی به دغدغه جدید ما تبدیل شد. یا روزی که از خریدن اولین گوشی هوشمند خود بسیار خوشحال بودیم اما به سرعت این موضوع برای ما عادی شده و فکر کردیم که مدلهای بسیار جدیدتر با امکانات بیشتری هم وجود دارند.
این مثالها همه نشان میدهند که خوشحالی و رضایت از زندگی، یک مهارت درونی میباشد. یعنی به عادتهای ذهنی و طرز نگاه ما وابسته بوده و شرایط بیرونی تاثیر کمتری روی آن دارند. این موضوعی است که گذشتگان ما بر اساس تجربه درک کردهاند و امروزه علم روانشناسی نیز آن را تایید میکند.
شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند
چگونه سپاسگزاری را تمرین کنیم؟
حال که به اهمیت سپاسگزاری پی بردیم، سوالی که پیش میآید این است که چه طور تمرین کنیم تا سپاسگزاری به ما کمک کند؟
چندین تمرین در این زمینه وجود دارند که در ادامه به معروفترین آنها اشاره میکنیم:
تمرین شبانه شمردن وقایع مثبت
هر شب قبل از خواب پنج اتفاق مثبت و خوبی که آن روز تجربه کردهاید را بنویسید. لازم نیست این اتفاق، یک اتفاق خیلی مهم همچون برنده شدن مدال طلای المپیاد ریاضی یا کسب درآمد میلیونی باشد. اتفاقات خیلی ساده که توجه ما را جلب نمیکنند اهمیت بیشتری دارند. مثلا غذایی که امروز پختم خوشمزه بود. هوا عالی بود و تا محل کار ده دقیقه پیادهروی کردم. با وجود اینکه هوا جالب نبود، من روحیه خوبی داشتم و پنج دقیقه پیادهروی کردم. با یکی از دوستان قدیمی صحبت تلفنی دلگرم کنندهای داشتم.
دنبال کردن مسیر یک اتفاق بسیار ساده
یک تکنیک کاربردی دیگر برای تمرین سپاسگزاری، دنبال کردن مسیر شکلگیری اتفاقات ساده میباشد. این موضوع کمک میکند تا بدانید برای چیزی که شما آن را مهم نمیدانید چقدر انرژی صرف شده است. به عنوان مثال نوشیدن یک لیوان چایی یکی از پیشپا افتادهترین تجارب مثبت در زندگی است. حال به این فنجان چای فکر کنید. به فروشندهای که چایی را از آن خریداری کردید. به کارمندان و رانندگان مرکز پخش که این چایی را به فروشگاه مد نظر شما رساندند. به مهندسان و کارگران کارخانهای که آن بسته چای را تولید کردند. به کشاورزانی که ماهها و سالها برای کشت و برداشت آن تلاش کردهاند. میبینید بابت یک لیوان چایی که در دست شماست هزاران نفر تلاش کردهاند. تکرار این تمرین تاثیر زیادی دارد تا باور کنیم دنیای پیرامون ما علیرغم کاستیها با ما مهربان است و افراد زیادی برای رفع نیازهای ما در تلاش و تکاپو هستند.
قدمزنی سپاسگزارانه
یکی دیگر از تمرینات بسیار موثر سپاسگزاری، قدمزنی سپاسگزارانه است. در دنیای امروز بسیار ساده است که وقتی پا در خیابان میگذاریم از آلودگی هوا، آلودگی صوتی و دیدن کودکان کار و … نالان باشیم. اما ناراحتی اگر راه حل خوبی برای این موضوع بود، اکنون هیچ مشکلی در جوامع انسانی وجود نداشت. چون همیشه افراد زیادی هستند که با دیدن بدیها متاثر و غمگین شوند. مشاهده آگاهانه جنبههای مثبت، دقت و توجه بیشتری میخواهد. دقت کردن به الگوی فرش پیادهرو، درختان کنار پیادهرو، پرندهها، مسیری که برای عبور نابینایان و معلولان در نظر گرفته شده است، صدای پرندگان و … از جمله این موارد هستند.
نقد چند باور غلط در مورد سپاسگزاری
بسیاری از افراد تمرینات سپاسگزاری و مثبتنگری را مضحک میدانند. آنها اعتقاد دارند وقتی در میان انبوهی از مشکلات متعدد غرق شدهاید، نمیتوانید نگاه مثبتی به این موضوع داشته باشید. عدهای دیگر نیز ناامید بوده و فکر میکنند مشکلات آنها عمیقتر از آن است که با این کارها حل شود. علت این نگرشها، تمایل ذهن به حفظ عادتهاست. مغز ما به عادتهای خود علاقه دارد و دوست ندارد آنها را تغییر دهید. چون دچار زحمت میشود. باور کنید یا نه، اگر شما به شکست خوردن عادت کرده باشید، مغز شما بیشتر شما را به همین مسیر هدایت خواهد کرد!
نکتهای که در این زمینه باید به آن توجه داشته باشید آن است که ارتباط میان بخش خودآگاه و ناخودآگاه در مغز ما دوسویه است. به عنوان مثال اگر ناخودآگاه شما عادت کرده تا شما فردی بینظم و بیبرنامه باشید، حتی با وجود تلاش زیاد، برای انجام به موقع کارها دچار مشکل خواهید شد. اما گفتن اینکه من فردی نامنظم هستم و هیچ وقت به کارهایم نمیرسم نیز این عملکرد ناخودآگاه شما را تقویت کرده و باعث خواهد شد هر روز بینظمتر شوید. این موضوع در مورد سپاسگزاری نیز صادق است. در ابتدا شما با مقابله بخش ناخودآگاه ذهن خود مواجه شده و فکر خواهید کرد که در حال تظاهر هستید. اما ضمیر آگاه شما نباید اجازه دهد عادتهای فکری ناخودآگاه به راحتی شما را شکست دهند.
چگونه در عادت سپاسگزاری خود پایدار بمانیم؟
زمانی که شما تمرینات سپاسگزاری و مثبتنگری را آغاز میکنید، به احتمال زیاد، اتفاقات منفی بسیاری در زندگی شما اتفاق خواهند افتاد تا این عادت جدید را به چالش کشیده و شما را قانع کنند که این کار هیچ فایدهای ندارد. مقاومت در این مرحله رمز کلید پیروزی است. اما چرا این کار را انجام نمیدهیم؟
بخش هیجانی مغز ما، به مشاهده سریع نتیجه علاقهمند است. به همین دلیل است که مربیان حرفهای به ورزشکاران توصیه میکنند تا شش ماه بعد از شروع تمرینات ورزشی اصلا بدن خود را در آیینه نگاه نکنند تا ناامید نشوند. این موضوع در مورد عادتهای ذهنی نیز صادق است. افراد دوست دارند به محض شروع مثبتنگری اتفاقات خوبی در زندگیشان بیفتد، ذهنشان آرام شود و هرگز عصبانی یا ناامید نشوند. اما شکلگیری این عادت نیاز به زمان دارد و بخش هیجانی مغز این موضوع را دوست ندارد.
برای حل این مشکل و اینکه بتوانید به تمرینات خود ادامه دهید میتوانید از بخش تحلیل منطقی مغز خود استفاده کنید. به سادگی یک تحلیل سود به هزینه انجام دهید.
با خود فکر کنید نوشتن پنج اتفاق روزانه در زندگی چه هزینهای برای شما دارد؟
اگر یک سال این کار را انجام دهید و هیچ نتیجه مثبتی عاید شما نشود چه چیزی را از دست میدهید؟
اما اگر نتایج مثبتی که برای این تمرین ذکر میشود درست باشد، چقدر زندگی آرامتر و عملکرد بهتری خواهید داشت؟
به سادگی خواهید دید، صرف پنج الی ده دقیقه زمان در روز، به هیچ وجه هزینه سنگینی برای دستیابی به هدف شما نبوده و میتوانید به سادگی شانس امتحان کردن به آن بدهید.